حرفای دلم
راز آبی
حرفهای ما هنوز ناتمام.............
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش ار آنکه با خبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر میشود
ای دریغ و حسرت همیشگی ...
ناگهان چقدر زود دیر میشود..
قیصر امین پور
گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم . . .
نه لبخندمی زنیم ! نه شکایت یمی کنیم ! فقط احمقانه سکوت می کنیم . . .
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـی مـن کـه
آنقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوی !
خـبری از دل تنـگـی تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!!
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است
راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو
دردش متفاوت باشد ویرانم می کند
من از دست رفته ام ، شکسته ام
می فهمی ؟
به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
.
خــوب ِ مــن ،
همین جا درون شعرهایم بمان
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم
.
.
.
ترکت میکنم ، تا هر سه راحت شویم …
من ، تو و رقیبم
من از قید تو ، او از قید من و تو از قید خیانت …
میبینی
اونموقع ها فکر میکردم خیلی دوست دارم هیچ کاری واست نکردم
حتی بهت نگفتم دوست دارم....
حتی به خاطر خواهرم ازت رد شدم
اما حالا واسه کسی که شبیه توء ولی مال من نیست دینم و زندگیمو احساسمو حتی آبرومو گذاشتم زیر پا
حالا میفهمم دوست داشتن یعنی چی..........یعنی له شدن واسه کسی که دوستش داری...
Power By:
LoxBlog.Com |